ترس از تصمیم گیری رایج ترین عارضه تصمیم گیری

تله ها و عارضه های تصمیم گیری
به کودکان که نگاه میکنید میتوانید یک دایره ی پر انرژی سیصد و شصت درجه ببینید که بی پروا و جسور در لحظه زندگی میکند. میتواند در آن تصمیم بگیرد. گاهی این تصمیمات آنی باعث میشود کیفش را ببرد و به مراد دلش برسد و گاهی هم دردسرساز است و حالش گرفته میشود (یا برایش میگیرند!)
هرچند بعد از چند ساعت میبینیم هنوز عرق دسته گل قبلی خشک نشده دوباره مشغول شیطنت و کندوکار در دنیای خودش است! اما این بی پروایی و شجاعت دوام چندانی ندارد، نخست با بکن و نکن های والدین، و در گام بعد به شکل ضربتی توسط نشام آموزشی از به تدریج آن دایره ی سیصد و شصت درجه ی زبر و زرنگ، چیزی جز یک قطاع کوچک باقی نمی نماند. قطاعی که نه جریت تصمیمات یکهویی دارد، نه شجاعت مواجه شدت با عواقب تصمیمات غلط اش را! کیفش را هم کم کم از خاطر برده و این میشود که یک جایی به نتیجه میرسد بهتر است عطایش را به لقایش ببخشد!
هر قدر هم در زندگی جلوتر میرود و هزینه ی تصمیمات اشتباه سنگین و سنگین تر میشود، بیشتر در این مسیر جلو میرود. مسیر بی تصمیمی! حالا فهمیده که اگر کاری نکند و چیزی را تغییری ندهد جنجال و آشوبی به پا نمیشود.
ترس از تصمیم گیری
وقتی برای کاری نکردن آموزش میبینیم
قوه تصمیم گیری بسیاری از ما خیلی وقت است که فلج شده… به خیال این که با این بی تصمیمی از بار تبعات تصمیم احیانا غلطی که میگرفتیم شانه خالی کردیم، خوشحالیم! اما همگی میدانیم واقعیت این است که: ما میترسیم!
شاید جالب باشد بدانید این قدر این معضل همه گیر شده که یک واژه هم به لغت نامه اضافه کرده است.
Decidphobia یعنی فوبیای تصمیم گیری
(فوبیا به معنای ترس بی دلیل است)
جامعه نیز به نوبه ی خود این مدل ذهنی را تشویق میکند. جامعه به افرادی که تصمیم میگیرند و در نتیجه ی تصمیم مذکور شکست میخورند بیشتر سخت میگیرد تا افرادی که تصمیم نمیگیرند و کاری نمیکنند و زندگی شان به تدریج در تمام ابعاد پس رفت میکند. این دسته ی دوم نیز شکست خورده و در زندگی ناکام میمانند، اما بی سروصدا و بدون جلب توجه!
این ترس از تصمیم گیری در مراحل مختلف و گردنه های حساس زندگی منجر میشوند ما جسارت انتخاب یک گزینه از میان گزینه های موجود را نداشته باشیم. در این مرحله غالبا به بهانه ی جمع آوری اطلاعات بیشتر، تصمیم گیری را تا جایی به تعریق می اندازیم که عملا تصمیم از ارزش ساقط میشود!

درمان فوبیای تصمیم گیری
به خودتان حق اشتباه کردن بدهید: یکی از واحد های ارتش سوییس در یکی از مانورهای کوهستانی گم شده بود و ناامیدانه در کوه های آلپ سرگردان بود. هوا سرد بود. ذخیره ی غذای گروه کم و محدود بود. ناگهان یکی از اعضا نقشه منطقه را در کوله پشتی خود پیدا کرد. آن ها نقشه را دنبال کردند و به اقامت گاه اولیه بازگشتند. آن ها از مرگ نجات یافتند.
وقتی نقشه را به فرمانده خود نشغلبان دادند، او متعحب شد و پرسید که چگونه با چنین نقشه ای راه را پیدا کرده اید؟ نقشه مربوط به کوه های آلپ نبود، بلکه مربوط به کوه های پیرنه بود. آنها راه خود را با پیروی از یک نقشه غلط پیدا کرده بودند. اگر آن نقشه را نمیافتند، ساعت ها و روزها به امید این که گروه های نجات آن ها را خواهند یافت در جای خود میماندند. اما آن ها با دیدن نقشه راه افتادند. اغلب اوقات بهتر است حتی با نقشه ی غلط راه بیفتیم و به دنبال راه نجات بگردیم تا این که به امید رسیدن رسیدن نیروی کمکی در جای خود متوقف شوید.
این مقاله برای شما چقدر کاربردی بوده ؟
بر روی ستاره ها کلیک کنید و امتیاز دهید
متوسط امتیاز 3 / 5. تعداد امتیار ها 1
اولین نفری باشید که امتیاز می دهد
دیدگاهتان را بنویسید